ساحل کریمی | شهرآرانیوز؛ به مناسبت شهادت امام حسن عسکری (ع) با حجت الاسلام و المسلمین خدامراد سلیمیان، استاد حوزه و عضو پژوهشکده مهدویت پژوهی، درباره زندگی امام یازدهم و راهبردهای ایشان برای آماده سازی معرفی منجی عالم بشریت به جامعه به گفتگو نشستیم:
امام حسن عسکری (ع)، فرزند امام علی النقی (ع)، پدر بزرگوار حضرت مهدی (عج) و یازدهمین پیشوای شیعیان است. آن حضرت در ماه ربیع الاول یا ربیع الثانی سال ۲۳۱ یا ۲۳۲ هـ. ق در مدینه، چشم به جهان گشود. از آنجا که پیشوای یازدهم به دستور خلیفه عباسی در «سامّرا»، در محله «عسکر» سکونت اجباری داشت، «عسکری» نامیده می شود.
غایب شدن امام و رهبر هر جمعیتی، یک حادثه غیرطبیعی و نامأنوس است و باور کردن آن و نیز تحمل مشکلات ناشی از آن، برای نوع مردم دشوار است؛ پیامبر اسلام (ص) و امامان پیشین علیهم السلام، به تدریج مردم را با این موضوع آشنا و افکار را برای پذیرش آن آماده میکردند.
ایشان بیست و دو ساله بود که پدر ارجمندشان به شهادت رسید. مدّت امامت امام یازدهم، شش سال و عمر شریفش بیست و هشت سال بود. امام عسکری (ع) در مدت کوتاه امامت خویش با سه تن از خلفای عباسی (المعتزّ بالله، المهتدی بالله، المعتمد بالله) که هر یک از دیگری ستمگرتر بودند؛ معاصر بود.
مشهور بین شیعه آن است که امام عسکری (ع) فرزندی جز امام مهدی (عج) از خود به یادگار نگذاشت. تبیین امر مهم امامت و آماده سازی جامعه برای معرفی امام زمان (عج) باعث شد آن حضرت، با همه فشارها و مراقبتهای بی وقفه حکومت عباسی، سلسله فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و علمی، در راستای حفظ اسلام و مبارزه با افکار ضد اسلامی انجام دهد که به اختصار به آنها اشاره میکنم.
امام یازدهم گرچه به جهت شرایط نامساعد و محدودیتهای شدید حکومت عباسی، به گسترش دانش بی کران خود در تمام جامعه موفق نشد؛ اما شاگردانی تربیت کرد که هر کدام در نشر معارف اسلام و رفع شبهات دشمنان، نقش مؤثر و ارزندهای داشتند.
شیخ طوسی تعداد شاگردان آن حضرت را افزون بر یکصد نفر ثبت کرده است. در میان آنان چهرهها و شخصیتهای برجسته و وارسته ای به چشم میخورند؛ مانند: احمد بن اسحاق اشعری قمی، ابوهاشم داود بن قاسم جعفری، ابوعمرو عثمان بن سعید عَمْری، علی بن جعفر و محمد بن حسن صفّار.
در پی تلاشهای فراوان امامان پیشین علیهم السلام، در زمان امام عسکری (ع) تشیّع در مناطق و شهرهای مختلف، گسترده شده است و شیعیان در نقاط فراوانی زندگی میکردند. گستردگی و پراکندگی مراکز تجمع شیعیان، وجود سازمان ارتباطی منظمی را ایجاب می کرد تا پیوند شیعیان را با حوزه امامت و نیز ارتباط آنان را با همدیگر برقرار سازد و از این رهگذر، آنان را از نظر دینی و سیاسی، رهبری و سازمان دهی کند.
هر چند این نیاز، از زمان امام نهم احساس می شد و چنان که در سیره آن حضرت و امام دهم (ع) آمده، شبکه ارتباطی وکالت و نصب نمایندگان در مناطق گوناگون، از آن زمان وجود داشته است. این برنامه در زمان امام عسکری (ع) نیز تعقیب شد. بنا بر اسناد و شواهد تاریخی، آن حضرت نمایندگانی از میان شخصیتهای برجسته شیعیان، در مناطق متعدد منصوب کرده و با آنان در ارتباط بود و از این طریق، پیروان تشیّع را در همه مناطق زیر نظر داشت.
یکی از نمایندگان امام «احمد بن اسحاق بن عبدالله قمی اشعری»، از یاران خاص امام و از شخصیتهای بزرگ شیعی در قم بود. بعضی از دانشمندان علم رجال، از او به عنوان رابط بین قمیها و امام و از جمله اصحاب خاص آن حضرت یاد کرده اند؛ اما دانشمندان دیگر، او را وکیل و نماینده امام دانسته اند. از روایتی در بحارالانوار استفاده می شود که او نماینده امام در موقوفات قم بوده است.
وی در ادامه توضیح داد: در رأس وکیلان امام، «محمد بن عثمان عَمْری» قرار داشت و وکلای دیگر، به وسیله او با امام در ارتباط بودند. آنان نوع اموال و وجوهات جمع آوری شده را به وی تحویل میدادند و او آنها را به محضر امام می رساند. علاوه بر شبکه ارتباطی وکالت، امام از طریق اعزام پیک ها، با شیعیان و پیروان خود ارتباط برقرار و مشکلات آنان را برطرف می کرد.
یکی از مسئولیتهای خطیر امام عسکری (ع)، معرّفی حضرت مهدی (عج) به عنوان جانشین خود بود. این مهمّ زمانی سختتر میشد که آن حضرت میبایست بنا به دلایلی، فرزند خود را در پرده «پنهان زیستی» نگه دارد تا از گزند بدخواهان در امان بماند. با این حال در موارد فراوانی آن حضرت، به معرفی جانشین خود به افراد موثق پرداخته است. عمده تعابیری که امام یازدهم برای معرفی حضرت مهدی (عج) به کار برده، بدین قرار است: «این بعد از من صاحب شماست». «همانا فرزندم قائم بعد از من است.» «فرزندم محمد همان امام و حجت پس از من است.» و مواردی از این قبیل که در کتابها بدان اشاره شده است.
غایب شدن امام و رهبر هر جمعیتی، یک حادثه غیرطبیعی و نامأنوس است و باور کردن آن و نیز تحمل مشکلات ناشی از آن، برای نوع مردم دشوار است؛ پیامبر اسلام (ص) و امامان پیشین، به تدریج مردم را با این موضوع آشنا و افکار را برای پذیرش آن آماده می کردند.
این تلاش در عصر امام هادی (ع) و امام عسکری (ع)، به صورت محسوس تری به چشم می خورد؛ چنان که امام هادی (ع) بعضی از اقدامات را به وسیله نمایندگان انجام می داد و خود کمتر با افراد تماس میگرفت. این امر در زمان امام عسکری (ع) جلوه بیشتری یافت؛ زیرا با وجود تأکید بر تولد حضرت مهدی (عج) او را تنها به شیعیان خاص و بسیار نزدیک نشان میداد.
از طرف دیگر تماس مستقیم شیعیان با خود آن حضرت نیز روز به روز محدودتر و کمتر می شد؛ به طوری که حتی در شهر سامرا از طریق نامه یا به وسیله نمایندگان خویش، به مردم پاسخ می داد. بدین ترتیب آنان را برای تحمل اوضاع و شرایط عصر غیبت و ارتباط غیرمستقیم با امام آماده می ساخت. این همان روشی است که امام دوازدهم در زمان غیبت صغرا در پیش گرفت و شیعیان را به تدریج برای دوران غیبت کبرا آماده ساخت.